برو لحافدوز شو!
برو لحافدوز شو! زندگی و آثار عباس معروفی عباس معروفی، نویسنده و شاعر متولد سال 1336 در تهران است. او که از سال 1996 مجبور به مهاجرت شد، اوایل سال 2003 در برلین آلمان، نشر گردون و خانه هدایت را تاسیس کرد و در کنار قصه نویسی به عرصه چاپ و نشر کتاب هم وارد شد. معروفی را میتوان یکی از شناخته شدهترین نویسندگان معاصر ایرانی، بعد از نسل طلایی دهه 40 دانست. نسلی که صاحب قلمانی چون هوشنگ گلشیری، رضا براهنی، سیمین دانشور، جلال آل احمد و غلامحسین ساعدی داشت و تجربیات دوران خود را به نسل بعدی یعنی معروفیها و رضا قاسمیها انتقال داد. او که در خانوادهای مرفه و آرام در تهران بزرگ شده بود، با دیپلم ریاضی فیزیک، تحصیلات خود را در رشته ادبیات دراماتیک دانشکده هنرهای زیبا ادامه داد. پیش از آنکه حرفهی نویسندگی معروفی با فراز و نشیبهای چالش برانگیزی رو به رو شود، سالها به شغل معلمی در مدرسه خوارزمی مشغولیت داشت. علاقه به ادبیات و آثار ادبی مهم، ذوق و دغدغه فکری عباس معروفی بود. در سالهای ابتدایی دهه پنجاه، با محمد محمدعلی، نویسنده صاحبنام فارسی آشنا شد و راههای آشنا شدن او با هوشنگ گلشیری هموار شد. هوشنگ گلشیری به عنوان یکی از نویسندگان مطرح و صاحبسبک که در راس حلقهی معروف به حلقه گلشیری قرار داشت، نقش مهمی در شکل گیری و جهت دهی به جریان داستان نویسی مدرن فارسی داشت. معروفی تلاش میکرد تا نظر گلشیری را به قصههایش جلب کند. در اولین برخوردها، گلشیری به معروفی گفته بود: قصه هات به درد نمیخوره. برو لحافدوز شو! خیلی بیسوادی. باید کتاب بخونی، باید دو هزار جلد کتاب بخونی! معروفی مطالعه جدیتر ادبیات را پی میگیرد و وارد کلاسهای نویسندگی گلشیری میشود. خیلی زود عباس معروفی را به عنوان یکی از جوانترین اعضای کانون نویسندگان ایران میشناختند و به اعتبار و جایگاه قابل تکیهای در ادبیات ایران رسید. جایگاهی که در دهه شصت با چاپ رمان سمفونی مردگان دو چندان شد. در سال 1996، با توصیه ی اکید خانم شیرین عبادی که در آن سالها وکیل عباس معروفی بود، مجبور به مهاجرت از ایران شد. سالهای ابتدایی زندگی در تبعید، تاثیر عمیق و تلخی روی فکر و روحیات معروفی گذاشت. چند سالی را مجبور به کار در شیفت شبانهی یک هتل شد که خودش آن سالها را بدترین و بی ثمرترین سالهای زندگیاش میداند. پس از مهاجرت و زندگی در اروپا، دغدغهی تنهایی و جدا افتادگی در رمانهای معروفی پر رنگتر میشود و نگارش به سبک موسوم به ادبیات در تبعید، نمود بیشتری در آثارش مییابد. فضای غمانگیز رمانهای عباس معروفی، اگرچه برای برخی از مخاطبان کمی ناراحت کننده به نظر میرسد اما بستر فکری بسیار مناسبی را برای خیلی از نگرانیها، جملات و دغدغههای فکری نویسنده فراهم میکند. حرفهای معروفی در این بستر غمانگیز و گاها وهم آلود است که به جان و دل مخاطب مینشیند و او را با قصههای جذاب عباس معروفی همراه میکند. زبان و سبک نگارش معروفی، بر خلاف نویسندگانی مثل محمود دولت آبادی، سرشار از عبارات و جملاتِ نسبتا آرکائیک سنتی نیست و از طرفی به مانند بسیاری از آثار مدرنتر فارسی دچار ساده نویسی بیش از حد نمیشود و بین قصه و مخاطب جدایی نمیاندازد. تجربه سالها مطالعه و کند و کاو در حوزه نویسندگی در نشریات، کمک شایانی برای معروفی برای رسیدن به این پختگی قلم بود. جریان سیّال ذهن، ادبیات پر مغز ایرانی و روایتهای غمانگیزِ عاشقانه، امضای معروفی در پای قصه های اوست. سمفونی مردگان، سال بلوا، تماما مخصوص، فریدون سه پسر داشت و نام تمام مردگان یحیاست، برخی از مهمترین رمانهای عباس معروفیاند که از دهه شصت تا کنون به چاپ میرسند. آثار معروفی در ایران توسط نشر ققنوس و در اروپا توسط نشر گردون چاپ و منتشر میشود. قصههای عباس معروفی از بهترین نمونههای داستان مدرن فارسی در ایران شمرده میشود که در سالهای پس از انقلاب راهنمای بسیاری از نویسندگان پس از خود بوده است.

برو لحافدوز شو!

برو لحافدوز شو! زندگی و آثار عباس معروفی عباس معروفی، نویسنده و شاعر متولد سال 1336 در تهران است. او که از سال 1996 مجبور به مهاجرت شد، اوایل سال 2003 در برلین آلمان، نشر گردون و خانه هدایت را تاسیس کرد و در کنار قصه نویسی به عرصه چاپ و نشر کتاب هم وارد شد. معروفی را میتوان یکی از شناخته شدهترین نویسندگان معاصر ایرانی، بعد از نسل طلایی دهه 40 دانست. نسلی که صاحب قلمانی چون هوشنگ گلشیری، رضا براهنی، سیمین دانشور، جلال آل احمد و غلامحسین ساعدی داشت و تجربیات دوران خود را به نسل بعدی یعنی معروفیها و رضا قاسمیها انتقال داد. او که در خانوادهای مرفه و آرام در تهران بزرگ شده بود، با دیپلم ریاضی فیزیک، تحصیلات خود را در رشته ادبیات دراماتیک دانشکده هنرهای زیبا ادامه داد. پیش از آنکه حرفهی نویسندگی معروفی با فراز و نشیبهای چالش برانگیزی رو به رو شود، سالها به شغل معلمی در مدرسه خوارزمی مشغولیت داشت. علاقه به ادبیات و آثار ادبی مهم، ذوق و دغدغه فکری عباس معروفی بود. در سالهای ابتدایی دهه پنجاه، با محمد محمدعلی، نویسنده صاحبنام فارسی آشنا شد و راههای آشنا شدن او با هوشنگ گلشیری هموار شد. هوشنگ گلشیری به عنوان یکی از نویسندگان مطرح و صاحبسبک که در راس حلقهی معروف به حلقه گلشیری قرار داشت، نقش مهمی در شکل گیری و جهت دهی به جریان داستان نویسی مدرن فارسی داشت. معروفی تلاش میکرد تا نظر گلشیری را به قصههایش جلب کند. در اولین برخوردها، گلشیری به معروفی گفته بود: قصه هات به درد نمیخوره. برو لحافدوز شو! خیلی بیسوادی. باید کتاب بخونی، باید دو هزار جلد کتاب بخونی! معروفی مطالعه جدیتر ادبیات را پی میگیرد و وارد کلاسهای نویسندگی گلشیری میشود. خیلی زود عباس معروفی را به عنوان یکی از جوانترین اعضای کانون نویسندگان ایران میشناختند و به اعتبار و جایگاه قابل تکیهای در ادبیات ایران رسید. جایگاهی که در دهه شصت با چاپ رمان سمفونی مردگان دو چندان شد. در سال 1996، با توصیه ی اکید خانم شیرین عبادی که در آن سالها وکیل عباس معروفی بود، مجبور به مهاجرت از ایران شد. سالهای ابتدایی زندگی در تبعید، تاثیر عمیق و تلخی روی فکر و روحیات معروفی گذاشت. چند سالی را مجبور به کار در شیفت شبانهی یک هتل شد که خودش آن سالها را بدترین و بی ثمرترین سالهای زندگیاش میداند. پس از مهاجرت و زندگی در اروپا، دغدغهی تنهایی و جدا افتادگی در رمانهای معروفی پر رنگتر میشود و نگارش به سبک موسوم به ادبیات در تبعید، نمود بیشتری در آثارش مییابد. فضای غمانگیز رمانهای عباس معروفی، اگرچه برای برخی از مخاطبان کمی ناراحت کننده به نظر میرسد اما بستر فکری بسیار مناسبی را برای خیلی از نگرانیها، جملات و دغدغههای فکری نویسنده فراهم میکند. حرفهای معروفی در این بستر غمانگیز و گاها وهم آلود است که به جان و دل مخاطب مینشیند و او را با قصههای جذاب عباس معروفی همراه میکند. زبان و سبک نگارش معروفی، بر خلاف نویسندگانی مثل محمود دولت آبادی، سرشار از عبارات و جملاتِ نسبتا آرکائیک سنتی نیست و از طرفی به مانند بسیاری از آثار مدرنتر فارسی دچار ساده نویسی بیش از حد نمیشود و بین قصه و مخاطب جدایی نمیاندازد. تجربه سالها مطالعه و کند و کاو در حوزه نویسندگی در نشریات، کمک شایانی برای معروفی برای رسیدن به این پختگی قلم بود. جریان سیّال ذهن، ادبیات پر مغز ایرانی و روایتهای غمانگیزِ عاشقانه، امضای معروفی در پای قصه های اوست. سمفونی مردگان، سال بلوا، تماما مخصوص، فریدون سه پسر داشت و نام تمام مردگان یحیاست، برخی از مهمترین رمانهای عباس معروفیاند که از دهه شصت تا کنون به چاپ میرسند. آثار معروفی در ایران توسط نشر ققنوس و در اروپا توسط نشر گردون چاپ و منتشر میشود. قصههای عباس معروفی از بهترین نمونههای داستان مدرن فارسی در ایران شمرده میشود که در سالهای پس از انقلاب راهنمای بسیاری از نویسندگان پس از خود بوده است.
دیدگاه خود را ثبت کنید

ramin۱ قبادی
جمعه-25-09-1401
این یک متن آزمایشی میباشد.این یک متن آزمایشی میباشد.این یک متن آزمایشی میباشد.این یک متن آزمایشی میباشد.این یک متن آزمایشی میباشد.این یک متن آزمایشی میباشد.این یک متن آزمایشی میباشد.این یک متن آزمایشی میباشد.این یک متن آزمایشی میباشد.این یک متن آزمایشی میباشد.

سهیل یزدانیار
1401/06/21
لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است چاپگرها و متون بلکه روزنامه و مجله در ستون و سطرآنچنان که لازم است و برای شرایط فعلی تکنولوژی مورد نیاز و کاربردهای متنوع با هدف بهبود ابزارهای کاربردی می باشد
ramin۱ قبادی
جمعه-25-09-1401
این یک متن آزمایشی میباشد.این یک متن آزمایشی میباشد.این یک متن آزمایشی میباشد.این یک متن آزمایشی میباشد.این یک متن آزمایشی میباشد.این یک متن آزمایشی میباشد.این یک متن آزمایشی میباشد.این یک متن آزمایشی میباشد.این یک متن آزمایشی میباشد.این یک متن آزمایشی میباشد.